کد مطلب:134 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:361

امر به معروف و نهی از منکر
مسأله 2119 ـ امر به معروف و نهی از منكر با شرائطی كه ذكر خواهد شد، واجب است، و ترك آن معصیت است، و در مستحبات و مكروهات امر و نهی مستحب است.

مسأله 2120 ـ امر به معروف و نهی از منكر واجب كفائی می باشد و در صورتی كه بعضی از مكلّفین قیام به أن می كنند از دیگران ساقط است، و اگر اقامه معروف و جلوگیری از منكر موقوف بر اجتماع جمعی از مكلّفین باشد واجب است اجتماع كنند.

مسأله 2121 ـ اگر بعضی امر و نهی كنند و مؤثر نشود و بعض دیگر احتمال بدهند كه امر یا نهی آنها مؤثر است واجب است امر و یا نهی كنند.

مسأله 2122 ـ در امر به معروف و نهی از منكر بیان مسأله شرعیه كفایت نمی كند، بلكه باید مكلف امر و نهی كند.

مسأله 2123 ـ در امر به معروف و نهی از منكر قصد قربت معتبر نیست، بلكه مقصود اقامه واجب و جلوگیری از حرام است.



شرایط امر به معروف و نهی از منكر

مسأله 2124 ـ امر به معروف و نهی از منكر در صورتی كه چهار شرط زیر وجود داشته باشد واجب می شود:

اول: آن كسی كه می خواهد امر و نهی كند، بداند كه آنچه شخص مكلّف بجا



[337]

نمی آورد واجب است بجا آورد، و آنچه بجا می آورد باید ترك كند. و بر كسی كه معروف و منكر را نمی داند واجب نیست.

دوم: آن كه احتمال بدهد امر و نهی او تأثیر می كند، پس اگر بداند اثر نمی كند واجب نیست.

سوم: آن كه بداند و یا اطمینان داشته باشد شخص معصیت كار بنا دارد كه معصیت خود را تكرار كند، پس اگر بداند یا گمان كند یا احتمال عقلایی بدهد كه تكرار نمی كند واجب نیست.

چهارم: آن كه در امر و نهی مفسده ای نباشد، پس اگر بداند یا گمان كند كه در اثر امر یا نهی ضرر جانی یا عرضی و آبروئی یا مالی قابل توجه به او می رسد واجب نیست. بلكه اگر احتمال عقلائی بدهد كه ضررهای مذكور به او می رسد واجب نیست. بلكه اگر بترسد كه ضرری متوجه متعلقان او می شود واجب نیست، بلكه با احتمال وقوع ضرر جانی یا عرضی و آبروئی یا مالی موجب حرج بر بعضی مؤمنین، واجب نمی شود بلكه در بسیاری از موارد حرام است.

مسأله 2125 ـ اگر معروف یا منكر از اموری باشد كه شارع مقدس به آن اهمیت زیاد می دهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احكام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمی شود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احكام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.

مسأله 2126 ـ اگر بدعتی در اسلام واقع شود مثل منكراتی كه دولت های جائر انجام می دهند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام اظهار حق و انكار باطل، و اگر سكوت علماء اعلام موجب هتك مقام علم و موجب اسائه ظن به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی كه ممكن است اگر چه بدانند تأثیر نمی كند.

مسأله 2127 ـ اگر احتمال عقلائی داده شود كه سكوت موجب آن می شود كه منكری معروف شود یا معروفی منكر شود واجب است خصوصاً بر علماء اعلام اظهار



[338]

حق و اعلام آن، و جایز نیست سكوت.

مسأله 2128 ـ اگر سكوت علماء اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرمات، واجب است اظهار حق و انكار باطل اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد.



مراتب امر به معروف و نهی از منكر

مسأله 2129 ـ برای امر به معروف و نهی از منكر مراتبی است. و جائز نیست با احتمال حاصل شدن مقصود از مرتبه پائین، به مراتب دیگر عمل شود.

مسأله 2130 ـ مرتبه اول آن كه با شخص معصیت كار طوری عمل شود كه بفهمد برای ارتكاب او به معصیت، این برخورد با او شده است، مثل این كه از او رو برگرداند، یا با چهره عبوس با او ملاقات كند، یا ترك مراوده با او كند و از او اعراض كند به نحوی كه معلوم شود این امور برای آن است كه او ترك معصیت كند و دیگر تكرار ننماید.

مسأله 2131 ـ اگر در این مرتبه درجاتی باشد لازم است با احتمال تأثیر درجه خفیف تر، به همان اكتفا كند، مثلا اگر احتمال می دهد كه با عدم تكلّم با او، مقصود حاصل می شود، به همان اكتفا كند و به درجه بالاتر، عمل نكند، خصوصاً اگر طرف، شخصی است كه این نحو عمل موجب هتك او می شود.

مسأله 2132 ـ اگر اعراض نمودن و ترك معاشرت با معصیت كار موجب تخفیف معصیت می شود یا احتمال بدهد كه موجب تخفیف می شود، واجب است.

مسأله 2133 ـ مرتبه دوم از امر به معروف و نهی از منكر، امر و نهی به زبان است، پس با احتمال تأثیر و حصول شرایط گذشته، واجب است اهل معصیت را نهی كنند، و تارك واجب را امر كنند كه واجب را انجام دهد.

مسأله 2134 ـ اگر احتمال بدهد كه با موعظه و نصیحت، معصیت كار ترك می كند معصیت را، لازم است اكتفاء به آن، و نباید از آن تجاوز كند.

مسأله 2135 ـ اگر می داند كه نصیحت تأثیر ندارد، واجب است با احتمال تأثیر امر و نهی الزامی كند، و اگر تأثیر نمی كند مگر با تشدید در گفتار و تهدید بر مخالفت، لازم است لكن باید از دروغ و معصیت دیگر احتراز شود.

مسأله 2136 ـ جایز نیست برای جلوگیری از معصیت، ارتكاب معصیت مثل



[339]

فحش و دروغ و اهانت، مگر آنكه معصیت، از چیزهایی باشد كه مورد اهتمام شارع مقدس باشد و به آن راضی نباشد، مثل قتل نفس محترمه، در این صورت باید جلوگیری كند به هر نحو كه ممكن است.

مسأله 2137 ـ اگر عاصی ترك معصیت نمی كند مگر به جمع ما بین مرتبه اولی و ثانیه، واجب است جمع به اینكه هم از او اعراض كند، و ترك معاشرت نماید و با چهره عبوس با او ملاقات كند، و هم او را امر به معروف كند لفظاً و نهی كند لفظاً.

مسأله 2138 ـ مرتبه سوم توسل به زور و جبر است، پس اگر بداند یا اطمینان داشته باشد كه ترك منكر نمی كند یا واجب را بجا نمی آورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لكن باید تجاوز از قدر لازم نكند.

مسأله 2139 ـ اگر ممكن شود جلوگیری از معصیت به اینكه بین شخص و معصیت حائل شود و با این نحو مانع از معصیت شود، لازم است اقتصار به آن اگر محذور آن كمتر از چیزهای دیگر باشد.

مسأله 2140 ـ اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر اینكه دست معصیت كار را بگیرد یا او را از محل معصیت بیرون كند یا در آلتی كه به آن معصیت می كند تصرف كند، جایز است، بلكه واجب است عمل كند.

مسأله 2141 ـ جایز نیست اموال محترمه معصیت كار را تلف كند مگر آنكه لازمه جلوگیری از معصیت باشد، در این صورت اگر تلف كند احتیاط لازم آن است كه مثل یا قیمت آن را بپردازد و در غیر این صورت، ضامن و معصیت كار است.

مسأله 2142 ـ اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر حبس نمودن معصیت كار، در محلی یا منع نمودن از آنكه به محلی وارد شود، واجب است، با مراعات مقدار لازم و تجاوز ننمودن از آن.

مسأله 2143 ـ اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت، بر كتك زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت كار، و در مضیقه قرار دادن او جایز است، لكن لازم است مراعات شود كه زیاده روی نشود، و بهتر بلكه احتیاط لازم آنست كه در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.



[340]

مسأله 2144 ـ اگر جلوگیری از منكرات و اقامه واجبات موقوف باشد بر جرح و قتل، جائز نیست مگر به اذن مجتهد جامع الشرائط با حصول شرائط آن.

مسأله 2145 ـ اگر منكر از اموری است كه شارع اقدس به آن اهتمام می دهد و به وقوع آن به هیچوجه راضی نیست، جایز است دفع آن بهر نحو كه ممكن باشد، مثلا اگر كسی خواست یك شخص را كه جایز القتل نیست بكُشد باید از او جلوگیری كرد و اگر ممكن نیست دفاع از قتل مظلوم مگر به قتل ظالم، جائز است بلكه واجب است، و لازم نیست از مجتهد اذن حاصل نماید لكن باید مراعات شود كه در صورت امكان جلوگیری به نحو دیگری كه به قتل منجر نشود به آن نحو عمل كند، و اگر از حد لازم تجاوز كند معصیت كار و احكام متعدی بر او جاری خواهد شد.